خشونت عليه زنان
حقوقي
درباره وبلاگ


درود به دوستان گرامي بازديد كننده. مستدعي است با ارسال نظرات خود بنده را در جهت هرچه مفيد ساختن وبلاگ ياري نماييد. با سپاس فراوان




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 90
بازدید کل : 26633
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 42
تعداد آنلاین : 1



نويسندگان
بهناز صبوري راد

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:, :: 5:5 PM :: نويسنده : بهناز صبوري راد

تشكيل خانواده به وسيله زن و مرد با هدف تأمين نيازهاي طبيعي و دستيابيبه خواسته هايي صورت مي گيرد كه تحقق آن مشروط به وجود روابط سالم، احترام متقابل و برخورداري عادلانه ي همسران از ثمرات پيوند زناشويي است. در صورتي كه تعادل در حقوق و تكاليف زن و مرد نسبت به يكديگر برقرار باشد و طرفين آن را بپذيرند، شيريني زندگي مشترك در كنار تلخي ها و ناكامي هاي آن، تداوم اين همزيستي را تضمين مي كند. اما هميشه اين گونه نيست و همسران ممكن است خواسته يا ناخواسته شرايط قابل تحمل را به گونه اي تغيير دهند كه نتيجه آن مورد پذيرش يكي يا هر دو نفر نباشد و كم كم خشونت در محيط خانواده يا اشكال گوناگون خود را نشان مي دهد و در واقع زنان هستند كه قرباني اين نوع خشونت مي شوند و البته به دنبال آن فرزندان خانواده. خشونت عليه زنان در بسياري از جوامع ديده مي شود اما اغلب ناشناخته مانده و به عنوان يكي از امور خشونت عليه زنان از تمامي كشورها و جوامع اقتصادي گزارش شده و بر اساس مدارك موجود، آثار حاصل از آن بسيار گسترده و دورتر از باورهاي قبلي در اين خصوص است. خشونت، استقلال زنان را از بين مي برد و از قدرت آنان به عنوان فرد و عضوي ازجامعه
مي كاهد . براساس مدارك، تجربه خشونت توسط زنان، علاوه بر تأثير مستقيم بر تندرستي آنان،‌ آثار مستقيمي بر خانواده ها و جوامع قربانيان دارد. خشونت عليه زنان از دشواري هاي بزرگ سلامت و حقوق انساني است. طبق آمار در ميان زناني كه در سنين باروري هستند، وسعت مرگ و ناتواني حاصل از خشونت عليه زنان باز مرگ و ناتواني حاصل از سرطان ها برابر بوده و از بيماري هاي ناشي از سوانح رانندگي و مالاريا بيشتر است.

هنوز از خشونت به عنوان ابزاري براي تداوم و تقويت فرمان برداري زنان از مردان، استفاده مي شود. خشونت عليه زنان در محيط خانواده در نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود. پسران شاهد خشونت عليه مادرانشان، در دوران بزرگسالي براي حل اختلاف هاي خود بيش از ساير پسران به خشونت روي مي آورند. دختران شاهد خشونت عليه مادرانشان نسبت به ساير دختران با احتمال بيشتري قرباني خشونت شوهرانشان مي شوند.

در اين نوشتار كوشش شده تاعلاوه بر تعريف خشونت عوامل مستعد كننده و زمينه ساير خشونت خانوادگي عليه زنان و دلايل توجه به موضوع خشونت عليه زنان مورد بررسي قرار گيرد.

بر اساس فرضيه، نتايج و پيشنهادات مي توان عوامل حمايتي را براي مقابله با اين نوع خشونت ها در نظر گرفت كه در صورت انجام رساندن آنها شايد از انتقال خشونت خانوادگي عليه زنان از نسلي به نسل ديگر جلوگيري كرد.

خانواده يك نهاد مقدس است كه مي بايستي بر پايه ي تعاليم مكتب حيات بخش اسلام ايجاد گردد و دو ستون اصلي آن يعني زن و شوهر بايد در ايجاد هرچه بيشتر سلوك بين خود كوشش كنند.

براي تحقق اين هدف بايد عواملي را كه بر سر راه آن قرار دارد يكي يكي مورد بررسي و پژوهش قرار داد و براي حل مسائل موجود در آن ها راه حل ها و پيشنهاداتي را ارائه نمود. و به دنبال پاسخي براي اين سئوال بود كه چرا بعضي از اين عوامل كه يكي از آن ها خشونت خانوادگي عليه زنان است، ساليان سال ادامه پيدا كرده و هيچ راه حل اساسي براي جلوگيري از اين سوء رفتارها عليه زنان در محيط خانواده به كار گرفته نشده و قانونگذار همچنان دست روي دست گذاشته و هيچ نقشي را در اين ميان به عهده نمي گيرد.

در قسمت مطالعات تجربي از طريق مصاحبه با زناني كه مورد اين گونه خشونت قرار گرفته اند اطلاعاتي جمع آوري شد كه از آن ها نيز براي تكميل نوشته ها استفاده شد.

 فرضيه اهم در اين پژوهش وجود ارتباط بين خشونت خانوادگي عليه زنان و مسائل موجود در خانواده و اجتماع از قبيل فقر، تبعيض بين زن و مرد، خود برتر بيني مردان و عدم توجه قانونگذار به حقوق زنان و... است.

بعبارت ديگر چنين فرض شده است كه مشكلات خانوادگي زمينه ساز خشونت هايي هستند كه بر عليه زنان صورت مي گيرد. كه با حمايت قانونگذار و احترام به حقوق زنان و دست برداشتن مردان از تعصبات بي مورد و ... بر عليه زنان كاسته شود.

زماني كه صحبت از خشونت مي شود، هميشه اين تصور در ذهن پديد مي آيد كه خشونت به صورت آبشاري از قويتر به ضعيف تر و ضعيف ترين در جريان است و در واقع خشونت را مي توان اين طور تعريف كرد:

خشونت استفاده عمدي از نيرو يا قدرت فيزيكي با تهديد يا تمايل- بر روي خود يا ديگري يا بر يك گروه يا جامعه است كه مي تواند بدون آسيب يا همراه با احتمال ايجاد جراحت، مرگ، آسيب روحي رواني، اختلال رشد يا محروميت گوناگون باشد.

خشونت انواع گوناگون دارد كه يكي از آن ها همان خشونتي است كه عليه زنان صورت مي گيرد.

تعريف و مصاديق خشونت عليه زنان اگرچه در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه با توجه به تمايزات فرهنگ ها و قوانين متفاوت است اما ماهيت و نفس رفتار خشونت آميز با زنان و آسيب پذيري جامعه تا حد زيادي در همه ي جوامع مشابه است. پژوهش و آمارهاي سازمان هاي رسمي نشان مي دهد كه بيشترين خشونت عليه زناندر خانه و از سوي اعضاي خانواده به ويژه همسران رخ مي دهد اما در بسياري از موارد قربانيان خشونت(زنان) اين پديده را به عنوان يك مسئله خصوصي درون خانواده تلقي مي كنند حال آن كه اين نگرش عملا به حمايت از گسترش چنين ناهنجاري هايي منجر مي شود.

كارشناسان بروز خشونت و افزايش آن را در محيط خانواده ناشي از تعصبات خانوادگي، حس خود برتر بيني از مردان، اعتياد به مواد مخدر، فاشارهاي اقتصادي، مشكلات رواني و روحي مي دانند.

خشونت عليه زنان در كانون خانواده آثار و تبعات بسيار زيادي مانند از هم گسيختگي خانواده، طلاق و رويكرد دختران به زندگي مجردي را در پي دارد.

پژوهش هاي صورت گرفته حاكي از آن است كه قتل هايي كه در محيط خانواده صورت مي گيرد بيشتر قربانيانش زنان و كودكان هستند از سوي ديگر زنان در جامعه نيز قرباني برخي بي عدالتي ها مانند نداشتن حقوق برابر و رفتار نامناسب در محيط كار و... هستند.

همان طور كه مي دانيم 80 درصد طلاق ها از سوي خانم درخواست مي شود كه مي توان علت اصلي آن را روابط نامتعادلي دانست كه بين زن و مرد وجود دارد.

به گفته مدير كل دفتر امور آسيب هاي اجتماعي معضلاتي چون همسر آزاري، همسر مجدد، بيكاري، اعتياد و مشكلات اقتصادي مهمترين عوامل طلاق در كشور ما هستند.

ما در بسياري از روزنامه ها و يا گزارش هاي تلويزيوني خوانده ايم و ديده ايم كه در گوشه و كنار كشورمان در بعضي از شهرها و روستاها هنوز نسبت به زن همان ديدي را دارند كه مردان در دوران جاهليت نسبت به زن داشته اند.

به عنوان مثال در يك گزارش دردناك از سيستان در مورد محروميت زنان آمده: هنوز بسياري از دختران به دليل محدوديت هاي خانوادگي اجازه ي تحصيل بيش از كلاس پنجم را ندارند. در همين ديار زناني هم هستند كه به خاطر استفاده از روش هاي پيشگيري از بارداري، حكمي چون ممنوعيت تدفين در قبرستان مسلمانان برايشان صادر مي شود. زناني كه گاه از داشتن شناسنامه نيز محروم هستند و به همين دليل خود و فرزندانشان از تحصيل، فعاليتهاي اجتماعي و اقتصادي محروم شده و با مشكلات حقوقي مواجه مي شوند.

مجموعه ي اين شرايط در سيستان كه در برخي موارد تا حد خشونت فيزيكي، شكنجه و حبس زنان نيز پيش مي رود، آن را به خودكشي وادار مي كند.

با وجود اين مسائل ما پي مي بريم كه بعضي مواقع تعصبات خشك و بي مورد در خانواده باعث مي شود كه دختران از ادامه ي تحصيل محروم شوند و يا آن قدر نسبت به آنان اعمال محدوديت مي شود كه آنان ترجيح مي دهند از خانه و خانواده دل بريده و به مقصدي نامعلوم متواري گردند و به دنبال سرنوشتي مبهم و زندگي ذلت بار روانه كوچه و خيابان و شهرهاي ديگر شوند. و يا زني كه در خانه حق هيچ گونه كاري غير از پخت و پز و انجام امور منزل را ندارد و از تصميم گيري نيز محروم است و حتي حق بيرون رفتن از خانه را نيز ندارد چه طور مي تواند فرزندي صالح را تربيت كند وقتي كه از لحاظ روحي و رواني به حدي رسيده كه مرگ را به زندگي ترجيح مي دهد چه طور مي توان از او انتظار داشت كه به شوهر خود احترام بگذارد و كانون خانواده را حفظ كند و در استحكام آن بكوشد. وقتي داستان واقعي زندگي يك دختر فراري را از نظر مي گذرانيم و هنگامي كه به صحبت هاي غم انگيز اين دختر كه در ابتداي كلام به اين مطلب اشاره مي كند كه:« در سن 20 سالگي فكر مي كردند چند فرزند دارم» . در ادامه علت فرارش را اين گونه تعريف مي كند كه:

«در خانواده ما همه تلاش مي كنند تا از گرسنگي نميرند و هيچ وقت غير از مزرعه معنا ندارند و براي همين وقتي كلاس پنجم ابتدائي را تمام كردم پدرم ديگر نگذاشت من درس بخوانم و از آن پس بود كه در مزرعه مشغول به كار شدم. كار مزرعه بسيار سخت و طاقت فرسا بود من روزها در مزرعه كار مي كردم و شب ها هم كارهاي خانه را انجام مي دادم.

بدتر از همه ي اين ها رفتار ناشايست برادرها و پدرم بود. آن ها مرا كتك مي زدند تا بيشتر كار كنم. در روستا همه دلشان براي من مي سوخت. به ناچار موضوع را در يك روز با پدرم در ميان گذاشتم و گفتم ديگر طاقتم تمام شده اما پدرم كه مرد عصباني است با چوب به جانم افتاد و تا مي توانست مرا كتك زد.

بعد پدرم موضوع را به برادرهايم گفت و آن ها نيز هر كدام به نوعي با روش هاي خودشان مرا تنبيه كردند. و مدت يك هفته بود كه من هر روز از اعضاي خانواده ام كتك مي خوردم ديگر طاقتم تمام شده و از خانه فرار كردم.»

وقتي يا اين مسائل روبرو مي شويم ميبينيم كه دختران و زنان جامعه ما در بعضي از خانواده ها فقط به چشم كنيز ديده مي شوند كه حقوق آنان زير پا گذاشته مي شود.

ما بايد ببينيم كه چگونه مي توان اين مشكلات را حل كرد و راه حل هاي اساسي در اين زمينه كدامند. شايد يكي از روش ها و راه حل ها گنجاندن قوانيني براي تساوي حقوق زن و مرد و عدم تأثير جنسيت در دارا شدن حقوق و اعمال آن باشد. ولي بايد به اين مسئله توجه داشت كه وقتي در جامعه اي تعرض زباني و متأسفانه حتي يدي، به خانم ها مجاز باشد و پسران ببينند كه پدران و برادران بزرگشان با خواهران و مادران آن ها چگونه رفتار مي كنند تنها گنجاندن ضوابط قانوني خاص در متون رسمي نمي تواند ساختار فكري افرادي را كه با پدران و برادران بزرگ خود ي سال ها همانند‌سازي كرده اند و تعرض به خانم ها را مجاز مي شمارند تغيير دهد.

بنابراين بحث احترام به خانم ها و رعايت حقوق ايشان بايد از كودكي به افراد تعليم شود و در ذهن ايشان جايگزين و نهادينه شود.

 پيشنهادات

مي توانيم چند نمونه از عوامل مستعد كننده و زمينه ساز خشونت عليه زنان در محيط خانوادگي را نام ببريم، كه اين عوامل گاهش به تنهايي ولي اغلب به طور مرتبط با يكديگر عمل مي كنند كه شامل مواردي نظير مسايل زير مي باشند:

فقر، تبعيض، بي عدالتي، نداشتن قدرت و اختيار، افسردگي، مصرف داروهاي مخدر و الكل، فشارهاي اجتماعي و ...

در مقابل آن مي توانيم از عوامل حمايتي در برابر خشونت نام ببريم، آموزش مثبت، مؤثر و كافي(متكي بر تشويق و ارزيابي درست وضعيت، حل بحران ها، روش هاي مسالمت آميز حل نزاع) و نيز ايجاد مجيط فيزيكي عادي از اعتياد، خشونت و...

و شايد بتوان گفت براي جلوگيري از اين گونه از خشونت ها كه از جانب خانواده بر عليه زنان صورت مي گيرد قانون گذار بيشترين سهم و وظيفه را بايد در اختيار بگيرد و راهكارهاي قانوني و عملي را پيش پاي دختران و زنان قرار دهد.

 

منابع

1-مجله داد               انتشارات كانون داد

2-كتاب خشونت عليه زنان       تألبف مهرانگيز كار

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: