شنبه 25 مرداد 1393برچسب:, :: 11:45 AM :: نويسنده : بهناز صبوري راد
مسئولیت مدنی در حقوق تعهدات، عنوانی است برای بیان الزام قانونی جبران ضررهای ناروا. خواه این ضرر از شكستن پیمان و نقض عهد حاصل آید یا از تخطی از تكلیف عمومی احتیاط و عدم اضرار به غیر. بر این پایه، مسئولیت مدنی دو شاخه مهم دارد: مسئولیت قراردادی و الزامهای خارج از قرارداد.
ضرر ناروا كه جبران آن موضوع و هدف مسئولیت است، ضرری است كه در مبانی نظری مسئولیت از آن سخن میرود و معیار آن بر مبنای مسئولیت منطبق است. برای مثال، بر پایه نظریه تقصیر، ضرر ناروا زیانی است كه از خطای خوانده ناشی میشود.
جبران زیانهای ناروا موكول به آن است كه واجد شرایطی باشند. از جمله این شرایط، شرط «قابلیت پیشبینی متعارف» است كه هم در مسئولیت قراردادی و هم در مسئولیت قهری مورد گفتوگو است.
در میان نظامهای حقوقی گوناگون، لزوم پیشبینیپذیری زیان در هر دو قسم مسئولیت مورد پذیرش است. در حقوق فرانسه، مسئولیت قراردادی قلمرو مرسوم قاعده پیشبینیپذیری زیان است و اجرای آن در مسئولیت قهری به طور تلویحی و با توسل به مفاهیم مشابه، نظیر مستقیم بودن زیان یا مسلم بودن زیان پذیرفته شده است. در كامن لا نیز رویه قضائی و اندیشههای حقوقی در هر دو زمینه قاعده را قابل اجرا میدانند.
در حقوق ایران نیز میتوان نشانههایی از نفوذ قاعده یافت. نویسندگان قانون مدنی به طور ضمنی آن را اعلام كرده و مبنای انشای برخی از مواد قانون قرار دادهاند. در قانون تجارت و قانون دریایی و قوانین پراكنده دیگر نیز آثار اجرای قاعده مشهود است.
با وجود این، مهمترین متن قانونی در حقوق موضوعه ایران كه دربردارنده قاعده پیشبینیپذیری است، قانون مجازات اسلامی است كه مواد متعددی از آن متضمن قاعده یاد شده در عرصه مسئولیت قهری است.
درباره مبنای قاعده نیز سخن بسیار است. مبنای پیشنهاد شده در این رساله «محدود شدن مسئولیت مدنی به قواعد اخلاقی» است: مسئولیت مدنی، خواه در چهره عمومی خود كه بر مبنای تقصیر استوار است، یا در صورتهای خاص و استثنایی خود كه محض و مطلق است، ریشه در قواعد اخلاق مدنی و اجتماعی دارد و به مرزهایی كه این اخلاق معین میكند محدود میگردد. یكی از این مرزها، محدود شدن مسئولیت به نتایج منتظر و پیشبینیپذیر اعمال انسانی متعارف است. این محدودیت در قاعده قابلیت پیشبینی ضرر جلوه كرده است و این قاعده را باید نشانهای بر پیوند عمیق حقوق و اخلاق شمرد.
استثناهای اجرای قاعده نیز با این مبنا توجیه میشوند: مدیونی كه به عمد پیمان میشكند یا كسی كه عمدا موجب اضرار غیر میشود در داوری اخلاقی پاسخگوی تمامی نتایج عمل خود است. یعنی از لحاظ اخلاقی مسئول شمردن چنین شخصی نسبت به نتایج پیشبینی نشده ناعادلانه نیست. همچنین است اگر از تقصیر او دیگری دچار صدمات جسمانی یا روانی گردد. منتها باید به خاطر داشت كه قضاوت اخلاقی با معیارهای نوعی صورت میپذیرد و ملاك اخلاق اجتماعی یا اخلاق افراد متعارف و متوسط جامعه، كه از آن به اخلاق مدنی تعبیر میشود، است، نه اخلاق پارسایان و قهرمانان.
قابلیت پیشبینی ضرر در مسئولیت مدنی، به منزله یكی از اركان مسئولیت یا یكی از اوصاف ضرر قابل جبران، بیش و كم در همه نظامهای حقوقی پذیرفته شده یا موضوع بحث و گفتوگو است. مطالعه آراء گوناگونی كه در این باره مطرح گردیده است، دونكته اساسی را روشن میسازد:
الف) از لحاظ نظری مناقشه بسیاری در نظامهای حقوقی، درباره قلمرو اعمال این قاعده وجود دارد؛ مسئولیت قراردادی عرصه مرسوم و مورد اتفاق اجرای قاعده است و درباره امكان اعمال آن در مسئولیت قهری اختلاف نظر حاكم است. این اختلافنظر، چنانكه در مقدمه این رساله احتمال ان داده شد،مبنای نظری محكمی ندارد و در نظامهایی كه جریان قاعده را در ضمان قهری ناممكن میشمارند، از شیوههای جایگزین كه گهگاه سرپوشی برای اعمال قاعده بوده است، به نتایج آن دست یافتهاند، در فرانسه از ویژگی مستقیم بودن زیان یا مسلم بودن زیان برای این منظور بهره بردهاند و در حقوق آلمان از نظریه سبب اصلی یا متعارف. مسیرها مختلف به نظر میرسد ولی مقصدها یكسان است. همگی اذعان دارند كه مسوولیت مدنی باید مرزی منطقی و عادلانه داشته باشد و ضمان نامحدود را نمیتوان تحمل كرد.
ب) برای سامان دادن به این مناقشه باید سراغ مبنای قاعده رفت و چاره مشكل را آنجا جستوجو كرد. نظریههای متعددی برای توجیه نظری قاعده ارائه شده كه هیچ یك به تنهایی پاسخگوی همه آثار و روشنگر تمامی زوایای آن نیست. به همین دلیل، در این تحقیق كوشش اصلی معطوف به یافتن مبنایی مناسب برای قاعده بوده است تا قلمرو واقعی آن آشكار شود؛ مبنایی كه رنگ تكلف بر قاعده نزند و از منظری واقعگرایانه توضیحی برای آثار مترتب بر آن ارائه دهد. مبنای منتخب بر پایههای زیر استوار است.
1) در مسئولیت مدنی، همچون مسئولیت اخلاقی، تناسب میان فعل زیانبار و نتایج حاصل از آن شرط است. تحمیل تمامی آثار تقصیر بر مرتكب از لحاظ اخلاقی امری ناپذیرفتنی است. به ویژه آنكه در مسئولیت، تقصیر از مفهوم سنتی خود فاصله گرفته و چهرهای كاملا نوعی و اجتماعی یافته است و از این جهت مسئولیت ناشی از آن به مسئولیت نوعی شباهت پیدا كرده است. هرچه بر نوعی بودن مفهوم تقصیر و گسترش مسئولیتهای محض تاكید بیشتری رود، ضرورت تجدید اخلاقی آن بیشتر احساس میشود. مسئولیت نوعی و مطلق رنگی از مجازات را بر خود دارد و به همین دلیل باید با باران اخلاق آن را تلطیف كرد. مسئولیت مدنی هیچگاه نمیتواند پیوند خود را با مسئولیت اخلاقی فراموش كند. به همین منظور پارهای از مفاهیم نظیر سبب متعارف یا اقدام زیاندیده یا تكلیف تقلیل زیان را در استخدام گرفته تا قواعد آن
انسانیتر» شود، در برخی موارد نیز كه بعضی قوانین خاص، مسئولیتهایی كاملا محض و مطلق ایجاد كردهاند، كه دخالت اسباب خارجی یا حتی تقصیر زیاندیده آن را از میان نمیبرد، با مقاومت اندیشههای حقوقی مواجه شده و آماج سهام انتقاد دانایان قرار گرفتهاند. بهترین مثال در اینباره، قانون حوادث رانندگی فرانسه مصوب ژوئیه 1985 است كه به موجب آن، راننده وسیله نقلیه موتوری زمینی، مسئول نتایج زیانباری است كه در اثر قوه قاهره یا خطای زیاندیده به بار آمده است. (ماده 2).1
باری، قاعده قابلیت پیشبینی ضرر در زمره همین ابزارهای اخلاقی كردن مسئولیت مدنی است و در این چارچوب معنا مییابد و در رساله حاضر از این منظر مورد مطالعه قرار گرفته است.
2) مراد از قانون اخلاق، كه مبنای پیشنهاد شده برای قاعده پیشبینیپذیری زیان است، اخلاق اجتماعی، معقول و مقبول جامعه است كه از آن میتوان به «اخلاق مدنی» تعبیر كرد؛ اخلاقی كه هر فرد، قطع نظر از اعتقادات شخصی و منزلت اجتماعی خود، به علت زندگی در جامعه منظم، مكلف به رعایت آن است. از این دیدگاه، حقوق، متوسط آدمیان را در نظر میگیرد و اخلاق نوعی و اجتماعی مورد رعایت و پذیرش او را ملاك داوری قرار میدهد. اخلاق فردی و ارزشهای قدسی، نقشی غیرمستقیم در تبیین و تعیین معیارهای اخلاقی مسئولیت دارند و البته این نكته از ارزش والای آنها نمیكاهد و به معنای انكار فضیلتهای اخلاقی نیست. مسئله اصلی آن است كه فرد نمونه اخلاق فردی، كه جایگاهی بس رفیع دارد، در زمره پارسایان و ایثارگران است كه جزؤ نوادرند. ایثار خود یكی از ارزشهای اخلاقی فردی است كه از انسان پایبند به چنین اخلاقی انتظار میرود.
لیكن، جامعه را انسانهای فداكار و قهرمان تشكیل ندادهاند و بر همین مبنا، اجتماع و زندگی جمعی اخلاق ویژه خود را میطلبد. ارزشهای اخلاقی از این منظر، ارزشهایی جدا از اخلاق فردی نیست، بلكه صددرصد وامدار و وابسته به آن است، تفاوت در درجه سختی و میزان انتظار قواعد اخلاقی از انسانهای ملتزم به آن است
بدینسان، گوهر اصلی این نظریه را میتوان در یك جمله بیان كرد: مسئولیت مدنی، خواه در چهره عمومی خود كه بر اندیشه تقصیر استوار است، یا در صورتهای خاص و استثنایی كه محض و مطلق است، ریشه در قواعد اخلاق اجتماعی و مدنی دارد و محصور به مرزهایی است كه این اخلاق معین میكند. یكی از این مرزها، محدود شدن مسئولیت به نتایج منتظر و پیشبینیپذیر اعمال انسانی متعارف است. این محدودیت در قاعده (قابلیت پیشبینی ضرر در مسئولیت مدنی) متجلی است و این قاعده را باید نشانهای بر پیوند عمیق حقوقی و اخلاق شمرد
نظرات شما عزیزان:
|